خودشناسی چیست؟
آنچه خواهید خواند :
- خودشناسی چیست؟
- چرا خودشناسی اینقدر مهمه؟
- از کجا بفهمیم کی باید سفرخودشناسی را آغاز کرد؟
- زندگی های بررسی نشده!
- حتما خواهید پرسید که این خودشناسی چیست؟
- کنترل زندگیت را دست ناخود نده!
- یک راه بسیار کلیدی برای ورود به سفرخودشناسی
- چطوری میشه به این خودشناسی رسید؟
خودشناسی چیست؟
اجازه بدهید پاسخ به سوال “خودشناسی چیست” را با ذکر یک مثال شروع کنیم:
فرض کنید یک دکترمتخصص و فرزند وی هر دو با هم دچار سرماخوردگی شده اند و هر دو نیاز به خوردن دارو دارند. آقای دکتر به دلیل تخصص بالای خودش و شناخت خوبی که نسبت به بدن و مکانیسم های آن دارد، دقیقا میداند که چه داروهایی نیاز دارد و دقیقا اثر هر دارو روی بدن او به چه صورتی است و به مسیر بازگشت سلامتی خودش تا حد بالایی آگاه است. اما فرزند او هیچ اطلاعی از این امور ندارد و فقط داروها را طبق نسخه استفاده میکند. در نهایت هر دو از داروها مصرف میکنند و هر دو پس از طی دوره درمان بهبودی پیدا میکنند. در این مثال، آقای دکتر کاملا به روند درمان شناخت داشت، اما فرزند او خیر. حالا سوال این است که آیا آقای دکتر که دقیقا میدانست، این قرص سرماخوردگی که وارد بدن میشود، چه اثری روی بدن وی میگذارد و فرزند وی که این را نمیدانست، آیا تاثیری در بهبود او داشت؟ ایا آقای دکتر بیشتر سلامتی بدست آورد؟ اگر خیلی نخواهیم سخت بگیریم، باید عرض کنیم نه تاثیری ندارد و هر دو بهبودی را بدست آوردند. در واقع شناخت نسبت به فرآیند درمان و چگونگی تاثیرگذاری داروها روی بدن وابسته به شناخت آنها نبود.
حالا به این مثال توجه کنید:
یک دکتر متخصص روانشناس را با فرزند وی که تحصیلات روان شناسی ندارد در نظر بگیرید. فرض بگیرید بخاطر یک حادثه ای هر دو دچار خشم شده اند و بابت این موضوع عصبانی و ناراحت هستند. اینجا آقای دکتر چون نسبت به خودش و روح و روان و احساساتش شناخت خوبی دارد، دقیقا میداند که چه چیز باعث عصبانیت او شده است، ولی فرزند او اطلاعی از این امور ندارد. آیا در این مثال شناختی که آقای دکتر نسبت به عصبانیت خودش دارد ، تاثیری در زودتر برگشتن وی به آرامش نسبت به فرزندش دارد؟ پاسخ این است که بله همین که او میداند چرا و چگونه عصبانی شده است، خیلی سریعتر از فرزندش که شناختی از عصبانیت خود ندارد به آرامش میرسد.
هرچقدر خودم را بیشتر بشناسم کیفیت زندگیم بالاتر خواهد رفت.
چرا خودشناسی اینقدر مهمه؟
مساله دقیقا همین است. بله شاید در برخی امور، شناخت ما خیلی تاثیری روی بهبود اوضاع نداشته باشد، اما قطعا در امورات انسانی و اجتماعی و زندگی، هرچه شناخت ما بیشتر باشد، شاهد کیفیت بیشتری در زندگی خود خواهیم بود. انسان تنها پدیده ای در هستی میباشد که بیشترین نیاز را به خودشناسی دارد و دیر یا زود بالاخره باید این سفرخودشناسی را آغاز کند. کیفیت، رضایت ، سرور و احساس یک زندگی خوب در او وابسته به میزان خودشناسی او دارد. هرچه خودشناسی او بیشتر باشد کیفیت زندگیش بالاتر خواهد رفت. به عبارتی میتوان گفت خودشناسی از نان شب واجتر است چون تمام مقدرات ما و همه رخدادها پس از عبور از فیلتر “خود” بوجود می آیند . یعنی چیزی بدون اینکه از شما عبور کند برایتان مقدر نمیشود. شرح و بسط این نکته را در سفر قهرمانی خودشناسی در پرده اول در اسلایدی که به آن اسلاید میلیاردی میگیم مفصل توضیح داده ایم .
انسان یک موجود عمیق و بی نهایت میباشد ؛ منظور ما از بی نهایت این است که او هر چقدر در خودش عمیق شود و تمرکز کند و برای خودش وقت بگذارد باز جا برای عمیق تر شدن وجود دارد و هیچ گاه این مسیر به انتها نمیرسد. انسان در خودشناسی به تجارب و چیزهایی از خود میرسد که در هیچ کتاب و دفتری نیست حتی گفته ها و سخنان ارزشمند دیگران هم تاجایی میتواند به وی کمک کند. کار اصلی آن است که خود فرد آستین همت را بالا زده و وارد این سفرخودشناسی شود. مسیر خودشناسی رفتنی و رسیدنی است یعنی خود آدم باید به آن برسد، و به صرف خواندن یک کتاب و شرکت در یک برنامه آموزشی نمی توان انتظار یک خودشناسی عمیق داشت. در یکی از جلسات لایف کوچینگ آکادمی راهی نو مخاطب عزیزی میگفت سالها از اخلاق بدی رنج میبردم و افراد زیادی از پدر و مادر گرفته تا همسر و دوستان به من درباره این اخلاق بد گفته بودند و این نه تنها باعث بهبود ان مساله اخلاقی و کاهش ان نشده بود که من را نسبت به آنها جریح کرده بود اما از وقتی که در مسیر زندگی خودم متوجه آسیب های آن شدم تصمیم به ترک آن گرفتم. تحقیقات علمی دانشمندان نشان میدهد توصیه های ما تاثیری روی تغییر عادات ما ندارند و نباید انتظار داشت که یک فرد با توصیه های و آموزه های ما مسیر چندین ساله عادات خود را کنار بگذارد. تنها راه این است که خود فرد متوجه مساله شود.
جمله حضرت علی علیه السلام : اتزعم انک جرم ثقیل و فیک انتوی العالم الاکبر؛ شما فکر میکنید یک موجود کوچک هستید، در حالیکه دنیای بزرگی در درونتان نهفته است
از کجا بفهمیم کی باید سفرخودشناسی را آغاز کرد؟
سوال بسیار مهمی است که برای خودشناسی زمانی قائل شویم. حقیقت مطلب هم همین است که نمیشود در هر سنی خودشناسی را آغاز کرد. چون کیفیت این مسیر به میزان عیار انتخاب شما وابسته است یعنی خود شما باید عاقلانه و آگاهانه و با انتخاب خودتان وارد این مسیر شوید. همان طور که میدانید میلیون ها صفحه در فضای مجازی با موضوعات مختلف با انواع و اقسام جاذبه های دیداری و شنیداری وجود دارد ، به این نکته فکر کنید؛ چرا شما در این صفحه و این سایت تشریف دارید؟ دقیقا دنبال چه چیزی هستید؟ آیا این از یک نیاز و تعلق درونی شما به مساله خودشناسی حکایت نمیکند؟ زمان ورود به فرایند خودشناسی وقتی است که همین مساله برای شما مهم شود. کدام مساله؟ همین که دنبال زمان خودشناسی هستید؛ یعنی پیشنهاد ما این است به محض اینکه این سوال برایتان مطرح شد، بدون درنگ وارد فرآیند خودشناسی شوید. همین که دوست داشتید درباره خودتان و نقاط قوت و ضعف درونتان بدانید یعنی مجوز شما برای شروع این سفر آغاز شده است. اگر نسبت یه پیرامون خود بی تفاوت نیستید و دوست دارید مسائل را عمیق تر پیگری کنید زمان شروع سفرخودشناسی شما آغاز شده است یا وقتی که مانعی درونی در خود احساس میکنید که جلوی رشد شما را گرفته است این جا هم نقطه خوبی برای شروع است برای کشف این مانع.
زندگی بررسی نشده؛ مثل دیکته صحیح نشده!
در یونان باستان که در خودشناسی سابقه زیادی دارد، سقراط بزرگ فرمود: “زندگی آزموده نشده ارزش زیستن ندارد”. یعنی زندگی هایی که بررسی نشده و فرد در آن هیچ شناختی از ارزش ها و اهداف و نقاط ضعف و قوت آن ندارد، عملا کنترل فرد در این زندگی ها به حداقل خود میرسد و با هر بادی مسیر زندگی خود را تغییر میدهد. آدم هایی که خودشناس هستند به نقاطی میرسند که حضرت علی(علیه السلام) در وصف آنان میفرمایند “تزول الجبال و لا تزل” ، یعنی اگر کوهها حرکت کنند آنها تکان نمیخورند از بس که ثبات و ریشه دارند و روی خود به کنترل رسیده اند. خودشناسی ریشه های انسان را عمیق میکند و به انسان اصالت میدهد. اگر با کوچکترین ناملایمتی ها، با یک قضاوت، پاسخ منفی به درخواست شما، یک رنج، یک فقدان رابطه، شکست در کسب و کار و … کل زندگی مان تحت تاثیر قرار میگیرد و مثلا اخلاقمان بد میشود و یا دیگر حوصله کسی را نداریم و… باید اقرار کنیم که خودشناسی ما کم بوده است. اتفاقا وقتی زندگی افراد خیلی موفق در هر حوزه ای را بررسی میکنیم میبینم اوج رشد انها بیشتر در جاهایی بوده که زمین خوردند، چقدر فرق است بین این دو زندگی؟ زندگی که بعد از شکست و عدم موفقیت رها میشود و باری به هر جهت ادامه میباید و زندگی که بعد از زمین خوردن تازه اوج میگیرد. این فقط بخاطر عزت نفس بالای آنها میباشد که آن هم مدیون خودشناسی آن هاست.
حتما خواهید پرسید که این خودشناسی چیست؟
در یک تعریف کلی خودشناسی یعنی شما نسبت به آنچه درونتان میگذرد اشراف و تسلط و آگاهی پیدا کنید. برای توضیح بیشتر این نکته به تجربه مریم خانم توجه کنید.
روزی مریم با دیدن کلیپی در شبکه های اجتماعی که صحنه سوپرایز کردن فرزندی توسط پدرش در روز تولدش بود دچار حمله عصبی، تعرق و احساس ناراحتی عجیبی در خود شد؛ در این صحنه مریم خانم که خودشناسی زیادی ندارد و یا بهتر بگوییم خودشناسی او پایین است(هیچ انسانی نیست که خودشناسی نداشته باشد و بالاخره هر انسانی یک حداقلی از شناخت را نسبت به زندگی و خودش دارد ولو خیلی حداقلی و کم باشد) از این رفتار ناگهانی خودش تعجب میکند و دچار عذاب وجدان و نشخوارهای فکری می شود که چرا از دیدن صحنه هدیه دادن یک پدر به فرزند خود باید این قدر ناراحت شوم؟ حتی ممکن است فکر کند که نکند من آدم بدی هستم که چشم دیدن این صحنه را نداشتم؟ شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در روند زندگی و کار و تحصیل گاهی بی دلیل دچار براشفتگی و ناراحت و ترس و … شده اید و این مساله باعث کاهش توانمندی شما شده است. دقیقا خودشناسی یکی از کاربردهایش این است که شما را نسبت به خودتان و واکنش هایتان به افراد و محیط آگاه کند. در مثال بالا مریم بعد از کمی مطالعه و وقت گذاشتن برای خودش مساله را با یک مربی زندگی مطرح کرد و متوجه شد علت این رفتار تند او ربطی به خوب یا بد بودن او نداشته بلکه او با دیدن این صحنه یاد خاطرات دوران کودکی خودش افتاده که پدری خشمگین و مستبد داشته که هیچ رابطه عاطفی را با او نداشته و یکبار که مریم برای او هدیه ای خریده بود با بی اعتنایی و تمسخر او را طرد کرده بود. خودشناسی یعنی فرایند اگاهی به این احساسات مسدود شده و افکاری که هیچ گاه اجازه بروز و ظهور نیافته اند. از همان دوران کودکی ما جوری تربیت شده ایم که بخشی از احساسات و یا افکار خودمان را سانسور کنیم تا به منافعی در اجتماع برسیم . وقتی آب بینی مان می آمد و با آستین لباس آن را پاک میکردیم مادرمان تهدیدمان میکرد که دیگه نبینم این کار رو کنی. دلمان میخواست به خوردن پفک و چیپس ادامه دهیم اما با اخم های مادر و صدای بم پدر باید میرفتیم سر سفره غذا. دوست داشتیم بیشتر بازی کنیم اما با خاموش شدن ناگهانی چراغ اتاق با اشاره والدین راهی تخت خواب میشدیم مبادا صبح از مدرسه جابمانیم. این اتفاقات روزانه دوران کودکی سبب شد تا ما برای رسیدن به منافع خودمان در خانواده بخشی از احساسات و افکار خودمان را سانسور کنیم و به عبارتی آنی نباشیم که خودمان میخواهیم بلکه تلاش کنیم تا آنی باشیم که والدینمان میخواهند.
کنترل زندگی دست خود یا ناخود؟
احساسات و افکاری که درون ما سرکوب میشوند از بین نمی روند بلکه این تازه شروع ماجرا هست و این قسمت های مسدود شده مثل انباری از باروت ، کنترل کل زندگی ما را در دست خواهند گرفت. بنا بر تحقیقات مفصل در دانش روان شناسی هر مسدود سازی که روی فکر یا هیجانی انجام میگیرد، درون ما حجمی از انرژی نهفته مسدود میشود و به محض تحریک شدن یا یک محرک بیرونی متناسب با آن این انرژی ناگهان آزاد شده و به صورت رفتارهای تکانشی و تند بروز و ظهور میکند. نکته قابل توجه این است که این فرآیند بصورت ناخودآگاه و ناهشیار انجام میگیرد و بدلیل تیز و لیز و ریز بودن آن از دسترس ما خارج میشود. این مخزن عظیم درون که به آن ناهشیار میگیوییم قسمت تاریک خود ما را تشکیل میدهد و دلیل اصلی عمده اسیب های روانی و اختلال های روحی میشود.
اگر در زندگی روزمره رفتارهای تکانشی دارید، این نشان از انبار باروت کشف نشده ای درون شما دارد که هر لحظه خطر انفجار آن را تهدید می کند
پس خودشناسی ورود به دنیای درون و آگاهی از جریان افکار و احساسات است و باز کردن انسدادی که در مسیر این دو جریان ایجاد شده است.
یک راه بسیار کلیدی برای ورود به سفرخودشناسی و کشف این انسدادها:
یک برگه کاغذ بردارید و اندکی با خودتان خلوت کنید و کمی کتاب زندگی خودتان را ورق بزنید و ببینید کدام قسمت زندگی خودتان را دوست ندارید و اگر امکان آن را داشتید آن بخش را از زندگی حدف میکردید؟ بخش های از شما که درون شما وجود دارد و شما نمی خواهید باشند یا به ادبیات روان شناسی اکت اجازه بودن درون خودتان به آنها نمی دهید آنها عامل اصلی رنج های شما و معبر خودشناسی شما خواهند بود.
چطوری میشه به این خودشناسی رسید؟
تمام سفر خودشناشی از پاسخ به سوال من کیستم آغاز میشود . ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که از کجا بفهمم خودشناسی من چقدر است؟ یک روش بسیار ساده به شما معرفی میکنیم که خیلی ساده و راحت با پاسخ به آن متوجه خواهید شد که خودشماسی شما چقدر است؟ ان سوال این است که من کی هستم؟ ممکن است کسی بگوید من اسمم هستم کسی ممکن است خودش را بدنش بداند فرد دیگر خودش را روابطش بداند . پس سوال اول خودشناسی این است که خود چیه؟ تاریخ علم در بشر از علوم فلسفی گرفته تا علوم روانشناسی همه درصدد فهم این سوال بوده اند
خلاصه و جمع بندی:
خودشناسی فرایندی است که انسان را نسبت به الگوهای درونی خودش آشنا کرده الگوهایی که باعث بروز یک رفتار و یک احساس و یک فکر میشوند. این الگوها در یک بازه زمانی از ابتدای تولد به مرور شکل گرفته اند و همانها مهمترین کنترل کننده زندگی ما هستند.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تحمل ابهام
خودشناسی یک سفر است!
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
When I originally commented I clicked the “Notify me when new comments are added” checkbox and now each time
a comment is added I get four emails with the same comment.
Is here any way you ccan remove me from that service?
Thank you! https://Medcom.ru/forum/user/228551/
Very interesting points you have observed, regards for
putting up.Expand blog
Erickson AG, Kameneva P, Adameyko I buy cialis online safely Rapid selective detection of cancer cells is an important challenge for the diagnosis and treatment of tumors Revenko et al